اگر ميخواهيم پيرو آنها باشيم- بايد در عمل خيلي صبور و شكيبا باشيم و صبر و تحملمان خيلي بيش از اينها باشد؛ و هيچگاه كاسه صبرمان لبريز نشود. حضرت امام حسن(ع) آن بزرگ شده در دامان حضرت فاطمۀ زهرا(س) و حضرت اميرالمؤمنين(ع) چه مصيبتها كه نكشيدند و چه رنجها كه نبردند! حتي گفته شده از مظلومترين ائمۀ ما هستند؛ اما از نظر حسن اخلاق و حسن برخورد در تمام طول زندگي شرافتمندانه و پربارشان، همان اخلاق حسنۀ رسول خدا(ص) در چهرۀ ايشان به چشم ميخورد و واقعاً چرا نخورد؟ براي اينكه مكتب جدشان هيچ هدفي جز خدمت به انسانها و جز اجراي عدالت اجتماعي ندارد. با آن همه ظلم بيحساب كه به امام حسن مجتبي(ع) ميشد، اما آن روح انسان دوست، خدمت به انسانها، حقشناس و دستگير از انسانها از بين برود، لذا در نهايت ظلم به آن حضرت، ايشان پناه بيپناهان بودند و با همان امكانات ناچيز، مهمانخانهاي از حضرتشان براي گرسنگان بود و با اخلاق و رفتارشان، باز از اينكه مسلمانان بيش از آن متلاشي شوند جلوگيري ميفرمودند. رسالت آن حضرت جز اين نبود كه روح حقشناسي و خدمت به انسانها را حتي در سختترين شرايط احيا بفرمايند و عملشان حقيقتاً نشانگر اين بود. در حالي كه سجاده از زير پايشان ميكشيدند و به ايشان اهانت ميشد و گفته ميشد كه شما مذّلالمؤمنين هستيد، ولي با وجود اين گونه اعمال در مقابل آن حضرت، هيچگاه با هيچ عكسالعملي غيرمنطقي از حضرتشان روبهور نمي شدند. خيلي حرف است. پيغمبر اسلام فرمودند: «امام حسن(ع) و امام حسين(ع) هر دو امامند. چه قيام كنند و چه قيام نكنند»؛ اما آن بزرگ شده در دامان عصمت باز با اين القاب روبهرو ميشدند. ميديدند هركسي را براي مقابله با معاويه ميفرستند، معاويه با پول او را ميخرد. جهاد اكبر همين است كه انسان در سختترين شرايط، خط اصلي زندگي خود را فراموش نكند. امام حسن مجتبي(ع) خيلي خوش سيما و خوش چهره بودند. و در رابطه با حقوق و حدود الهي در نهايت مظلوميت به عنوان خوش خلقترين انسانها معرفي شده، توانستند در جامعه امتياز را داشته باشند. در زماني كه معاويه نماز جمعه را روز چهارشنبه ميخواهد اقامه كند، معاويه يكي از نزديكان آن حضرت را در شام ميبيند. از او دعوت ميكند كه در دادگاهي كه تشكيل ميشود شاهد باشد، ودر آنجا معاويه فردي ميخواهد كه ادعاي مالكيت شتر ديگري را بكند. صاحب شتر سوگند ميخورد كه اين شتر از آن من است وعنانش در دست خودم. قاضي دادگاه از مدعي مالكيت شتر ميپرسد: آيا شاهدي داري كه اين شتر از آن توست؟ معاويه به فرد ديگري ميگويد: برخيز و شهادت بده كه اين شتر متعلق به اين فرد است. او هم برخاسته به ناحق شهادت ميدهد. صاحب شتر كه اين چنين ميبيند ميپرسد: شماكه مدعي مالكيت اين شتر هستيد و شاهد هم آوردهايد ، آيا ميدانيد كه اين شتر ماده است يا نر؟ جواب اين بود كه: آري شتر نر است. صاحب شتر ميگويد: هم اكنون مشخص گرديدكه ادعاي دروغ ميكنيد؛ چون شتر ماده است. اما قاضي حكم كرده كه شتر را از صاحبش بگيرد و به مدعي بدهند. در اينجا معاويه به آن شيعۀ امام اشاره كرده ميگويد: برو به امامت بگو، با چنين مردمي رو به رو هستي و قضيۀ دادگاه را تعريف كن. امام علي (ع) در چنين شرايطي بودند هدفشان اين بود ارزش وابستگان به اين مكتب معنايش اين بودكه خدمتگزاري، فداكاري، انسان دوستي و حقشناسي را نسبت به انسانها ثابت كنند و رهروان خود را به اين راه دعوت كنند. هيچ مكتب آييني اين چنين دعوت نميكندكه بگويد: هيچ حقي را فرومگذار و هيچ رسالتي جز حقشناسي و خدمت به انسانها نداشته باش. ارزش وابستگان به اين مكتب معنايش اين است و ما افتخار ميكنيم كه امتحان به چنين وضعيتي رسيده است كه حتي توصيه ميكنند كه با اين امت پيرو مكتب حياتبخش اسلام، طرف نشوند. اما ما به اين دلخوش نيستيم؛ دلخوشي ما به اين است كه از رهروان اين مكتب ميشنويم كه ما بايد هنوز در اجراي عدالت اجتماعي بيش از اين تلاش كنيم. آنچه ائمه(ع) از ما ميخواهند همين است. حضرت اميرالمؤمنين(ع) در حال جنگ بودندكه شخصي سؤالي مطرح ميكند و در آن بحبوحۀ جنگ، آن حضرت به آن پاسخ ميدهند. ديگران مطرح ميكنند كه حالا وقت سؤال نيست. امام امام علي(ع) ميفرمايند: بگذاريد بيايد سؤال كند. گرچه ما به تلاشهاي جهادگران در راه اسلام مباهات ميكنيم، اما اميدمان به جاي ديگر است؛ به آنجاست كه روح حقشناسي در امت ما احيا شود و با آن روح در سطح جهان بيش بروند. روز جهاني كارگر برايمان محترم است. اما ما ميگوييم اين روز براي ارج نهان به طبقۀ زحمتكش جامعه است كه بزرگترين ارج را پيامبر اسلام به آن نهادند، آنجا كه فرمودند: من دست كارگر را ميبوسم. وقتي حضرت پيامبر(ص) ميفرمايند، كارگران ارزشمندترين انسانها، محرومترين، و زحمتكشترين افراد جامعهاند و اگر مخلصانه عمل كنند عمّال اللهاند و نيز فرمودهاند: مزد كارگر را از قبل تعيين كرده و تا عرق بدنش خشك نشده، مزدش را بدهيد. ماكه نميتوانيم تقدير لازم را به جاي آوريم، اما ميتوانيم بگوييم، مكتب ما بيشترين حق را براي زحمتكشان كه شامل همۀ طبقات جامعه ميشوند، قائل گشته، بيشترين ارج را نهاده است.